کد خبر: 1335116
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۰
مرضیه بامیری

جوان آنلاین: یک روز در پست‌های اینستاگرام بیهوده می‌چرخیدم. کلافه بودم و فقط دلم می‌خواست وقت بگذرانم. وسط آن بالا پایین‌کردن‌ها فیلم یک تکنولوژی جذبم کرد. در یکی از کشور‌های پیشرفته که نمی‌دانم چین بود یا ژاپن، دستگاهی نشان می‌داد که میوه‌هایی مثل هویج، ترب سفید و... را در دستگاه می‌گذاشتند و از آن طرف تمیز تحویل می‌گرفتند، کار جالبی بود. بدون انباشت آب بسیار در هنگام شست‌وشو با کمترین میزان مصرف، میوه‌ها شسته و به زیبایی بسته‌بندی می‌شدند. جالب‌تر از این دستگاه، نظرات کاربرانی بود که زیر پست نوشته شده بود. زنان ایرانی اغلب شکلک‌های چندش‌آور یا تهوع گذاشته و معتقد بودند هیچ‌کس اندازه مادر ایرانی همه چیز را نمی‌سابد. می‌گفتند مادر‌ها اگر ما را هم گیر بیاورند، با سر در تشت آب فرومی‌کنند تا پاکیزه شویم. این واضح‌ترین توصیف برای وضعیت مصرف خانواده ایرانی بود که خودشان هم تأیید کرده بودند. مادر ایرانی، سالی چند بار به اسم تمیزی تمام خانه را آب می‌گیرد. مادر ایرانی که اتفاقاً سحرخیز است و می‌گوید روزی در صبح زود تقسیم می‌شود، برای اینکه سرش را تا موقع بیدارشدن اهالی خانه گرم کند، دست به شلنگ می‌شود و هر روز حیاط و فضای جلوی خانه را می‌شوید. برگ‌ها را نه با جارو بلکه با فشار آب دور می‌کند. مادر‌های دهه ۴۰ و ۵۰ بیشتر حس نزدیکی با آب دارند و نمی‌توانند درک کنند الان اوضاع در هیچ‌چیز شبیه دوران قبل نیست. قدیم‌تر‌ها میوه و برخی صیفی‌جات فصلی بود. مردم برای مصرف پاییز و زمستان‌شان آنها را اواخر تابستان تهیه کرده و با فرآوری‌های مختلف مثل فریزکردن، خشک‌کردن، کمپوت و... آن را برای فصل سرد ذخیره می‌کردند. آن روز‌ها مثل الان نبود که اراده کنی و هرچه هوس کردی در بازار میوه و تره‌بار پیدا کنی. هر وقت دلت خواست هویج و گوجه و بادمجان بخری. یا چهارفصل سال سبزی برای خوردن و خشک‌کردن پیدا کنی. آن وقت‌ها مردم پیاز را کیسه‌ای می‌خریدند تا در زمستان داشته باشند، ولی حالا تا شیر مرغ تا جان آدمیزاد در بازار به‌وفور پیدا می‌شود. به همان اندازه هم مادر‌هایی پیدا می‌شوند که میل به انبارکردن دارند. همیشه ترس از قحطی دارند و فکر می‌کنند تخم پیاز و سیب‌زمینی‌ها را ملخ می‌خورد. می‌ترسند برنج هر روز گران‌تر بشود و هر بار که پول دست‌شان می‌آید سقف انبار را با آذوقه‌های مختلف پر می‌کنند. می‌گویند برنج گران می‌شود همه برنج انبار می‌کنند. می‌گویند روغن نایاب شده، می‌خواهند گران کنند از فردا در قفسه فروشگاه‌ها روغن پیدا نمی‌شود. مرغ دولتی می‌دهند، از ترس گران‌شدن آنقدر می‌خرند که مجبورند یک فریزر کمکی داشته باشند. اندر حکایت ما ایرانی‌ها همین بس که اسراف در خرید که هیچ، در مصرف هم شدت داریم و باید یکجا مرض‌مان را درمان کنند. خودزنی عجیبی داریم. از آن طرف می‌گوییم برنج گران شده خدا به دادمان برسد. از آن طرف در میهمانی ۱۰ مدل غذا می‌پزیم. یک طرف می‌گوییم روغن دشمن سلامتی ا‌ست، از آن طرف مصرف‌مان خیلی بالاست و معتقدیم غذا هر چه چرب‌تر - خوشمزه‌تر. عده‌ای پای ثابت نانوایی هستند. هر روز نان تازه و باز همان داستان سحرخیزی و صبحانه مفصل و... انگار اگر هر روز نان تازه نخرند روزشان شب نمی‌شود. اگر میل می‌کنند که نوش جان‌شان. نان برای خوردن است، ولی وای به وقتی که می‌گویند نان فقط تازه‌اش مزه می‌دهد و بسیاری از آن دورریز می‌شود. غر هم که بزنی، می‌گویند نان‌ها را به ماهی و پرنده می‌دهیم، پس اسراف نیست. عده‌ای عاشق غذای تازه هستند. می‌گویند غذای یخچالی دوست ندارند. به‌جای اینکه پخت هر وعده را کم کنند تا دورریز کمتری داشته باشند، به جایش هر روز غذای تازه درست می‌کنند و غذای قبلی را روانه سطل زباله می‌کنند. سبزی‌خوردن کمی کهنه شد، دل‌شان را می‌زند و دوباره نوای آقای سبزی‌فروش در کوچه وسوسه‌شان می‌کند که تازه بخرند. جالبش اینجاست عده‌ای خرید که می‌کنند و در یخچال یا فریزر می‌گذارند، روی آن تاریخ می‌زنند و منطق‌شان این است که تازه کهنه کنند و حواس‌شان به تاریخ مصرف‌ها باشد. غافل از اینکه این چرخه معیوب مدام ادامه دارد و با این جایگزین‌ها هرگز موادغذایی تازه مصرف نمی‌کنند. بعضی هم معتقدند باید برای میهمان سنگ تمام بگذارند. اگر خودش تعارف کرد و میوه برنداشت، یا خودش غذا نکشید، خودشان باید بشقاب را تا خرخره پر کنند و احترام میهمان را نگه دارند. غافل از اینکه چند دقیقه بعد خیلی از غذا‌ها دست‌خورده شده و باید در سطل بریزند. 
وقتی بیرون از خانه غذا می‌خورند، بخش زیادی از غذا دور ریخته می‌شود، در حالی که می‌شد قبل از مصرف حجم غذا را کم کرد. اینها کمترین نمونه‌های اسراف میان ما ایرانی‌هاست. اشتباهاتی که در فرهنگ ما جا خوش کرده و به اسم دست و دلبازی و میهمان‌نوازی و سخاوت و... هنوز قربانی می‌گیرد. حالا اینکه هرسال دکور خانه عوض می‌شود و هر مناسبت لباس غیرتکراری می‌خواهد و سفره‌های پرزرق‌وبرق پهن می‌شود، بماند. اینکه به اسم وسواس تمیزی شیر آب را آنقدر باز می‌گذارد تا چربی‌ها ذوب شوند و بوی زهم ندهند، بماند. اینکه به اسم کدبانو بودن هر روز ماشین لباسشویی را با چندتکه لباس روشن می‌کنند، بماند. اینکه از سر میهمان‌نوازی تمام خانه را چراغانی می‌کنند، بماند. اینکه به بهانه روح لطیف و مراقبت از گل‌ها و گیاهان باغچه‌ها را سیراب می‌کنند، بماند. اینکه عده‌ای زیادی تمیزند و جوی‌های فاضلاب جلوی خانه‌شان را با فشار آب تمیز می‌کنند، بماند. آنهایی که میل به انبارکردن دارند و در خانه تکانی عید و به قول خانم‌ها یخچال گردانی کلی موادغذایی فاسد شده یا تاریخ‌گذشته دور می‌ریزند، بماند. اینکه در انبار موادغذایی چقدرشان حشره می‌زند و دور می‌ریزند، بماند. اینکه چقدر اسباب‌بازی و سرگرمی دور می‌ریزند، بماند. اصلاً خانه‌تکانی عید را باید اسمش را بگذارند سبک کردن کمد‌ها و قفسه‌های خانه. 
مادر خانه باید پیشقدم شود. جلوی این نشتی فرهنگی را یک‌جا بگیرد. نسل جدید را آگاه تربیت کند. صرفه‌جو و محتاط. یادش بدهد زیاد مصرف‌کردن و اسراف باکلاسی نیست. اینکه هر روز یک قلم لوازم‌التحریر بخرد و قبلی‌ها را دور بریزد یا کنار بگذارد اسمش فقط تنوع‌طلبی نیست. اینکه شیر آب را آنقدر زیاد بازبگذارد تا حمام بخار کند اسمش سخاوت و پولداری نیست. اینکه صبح تا شب حتی اگر تلویزیون نمی‌بیند آن را روشن نگه می‌دارد، اسمش فرار از تنهایی و بهانه خوبی برای حوصله‌ام سر رفته نیست. بچه‌های این نسل آگاهند. اهل مطالعه‌اند و می‌فهمند جهان دوروبرشان چه خبر است. می‌فهمند با پاس‌دادن تقصیر‌ها به زمین مسئول و دولت و حکومت مشکلات حل نمی‌شود. باید از خودش شروع کند. تغییر را از خودش شروع کند. از منی که در نهایت به ما برسد و یک جامعه را فرابگیرد. بچه‌ها باهوش و آگاهند. به‌شرط آنکه مادری بالای سرشان باشد و یادشان بدهد چطور یک شهروند مسئول باشند. چطور از منابع آب‌وخاک و سوخت و... که متعلق به خودشان است، محافظت کند.

برچسب ها: الگوی مصرف ، سبک زندگی ، آب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار